هر ایرانی به فردوسی و شاهنامه می بالد

به گزارش وبلاگ مهر و موم رضا اشرف زاده عضو انجمن آثار و مفاخر خراسان و عضو خردسرای فردوسی، مطلبی را به مناسبت 25 اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی برای خبرگزاری ایبنا ارسال نموده است که عینا نقل می گردد.

هر ایرانی به فردوسی و شاهنامه می بالد

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

25 اردیبهشت ماه، روز عظیمداشت ملی فردوسی طوسی را، به ایرانیان، فارسی زبانان، استادان، دانشجویان و همه کسانی که انسانی می اندیشند و انسانی به فارسی سخن می گویند، تبریک می گویم.

حکیم این دنیا را چو دریا نهاد

برانگیخته موج ازو تندباد

چو هفتاد کشتی برو ساخته

همه بادبان ها برافراخته

یکی پهن کشتی بسان عروس

بیاراسته هم چو چشم خروس

محمد بدو اندرون با علی

همان اهل بیت نبی و ولی

خردمند کز دور دریا بدید

کرانه نه پیدا و بن ناپدید

بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن

به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی

همانا که باشد مرا دستگیر

خداوند تاج و لوا و سریر

خداوند جوی می و انگبین

همان چشمه شیر و ماء مشخص

اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و علی گیر جای

گرت زین بد آید گناه من است

چنین است و این دین و راه من است

برین زادم و هم برین بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

حکیم ابوالقاسم فردوسی، از جمله فرهیختگان و حکیمانی است که روزگار در طی سالیان و حتی قرن ها، از این گونه افراد، یک بار به خود می بیند و مادر زمان فقط یک بار به مانند آن آبستن می گردد. راستی را اگر این گونه فرهیختگان و صاحبان اندیشه را از زمان و تاریخ بگیرند، زمان و تاریخ چه دارند که به نسل های بعد عرضه نمایند. اگر فردوسی را از قرن 4 و عطار را از قرن 6، مولوی و سعدی را از قرن 7 و حافظ را از قرن 8 بگیریم، برای این قرن ها چه می ماند، جز جنگ و کشتار و خون ریزی و چپاول گری!

فردوسی حماسه پردازی خردمند و فرهیخته است، که گردونه زمان، با همه چرخش و گردشش، نتوانسته نام او را از صفحه زنگار گرفته خود بزداید. بلکه نور نام او و درخشش شاهنامه اش، پرتو زمان های آینده انداخته و دل بیدار دلان را نورانی نموده است و شوق پی بردن به رمز و راز آن را نه تنها در دل ایرانیان ایران دوست، بلکه در دل بیگانگان هشیار مغز و بینا دلان برانگیخته است.

هانری ماسه، در کتاب فردوسی و حماسه، درباره فردوسی می گوید: این هنر به فردوسی داده شد که در اثر خود، دست کم یک بار پرده ای که ما را از دنیای یکدیگر جدا می سازد، به یکدیگر بدوزد. این امتیاز تنها به نابغه ای پاک و ناب تعلق دارد و به شاعر ایرانی اجازه می دهد که در ردیف عظیم ترین تسلی دهندگان ملت ها قرار گیرد. هومر، ویرژیل، دانته، هوگو و دیگران نبوغ پهلوانی ملت خود را مجسم نموده اند. ادمندگاس در کتاب فردوسی در تبعید، جمله خیلی زیبایی دارد، فردوسی را عظیمترین شاعری که دنیا را دربر گرفته است می داند و شعرش را زمزمه جبرئیل فرشته می شناسد. فردوسی حکیمی است که تعریف خاصی از دنیا، هستی، خدا و انسان دارد. ستایش او از خداوند، همان ستایشی است که هر انسان دل مطلع و خردمندی، -بدون وابستگی به این باور، یا آن باور- دارد. او خدایی را می ستاید که خداوند جان و خرد است و این هر دو را به انسان که در باور او بی هوده و به بازی آفریده نشده، هدیده داده است. وقتی که کسی شاهنامه را با دقت می خواند، درک و شناخت ویژه ای از خداوند، سرنوشت، هستی، اختیار انسان، پاکی، عدالت، زیبایی، حیات و.... پیدا می نماید. برای محقق کافی است که نگاهی به کتاب خردنامه که به تلاش ادیب برومند در انجمن آثار ملی چاپ شده است، بیندازد، تا دنیا بینی وسیع فردوسی را ببیند و کلام او را ترجمان سخنان عظیمانی چون علی (ع)، عظیممهر، ارسطو، افلاطون، بیابد.

فردوسی با این دید وسیع دنیای و با این دنیا بینی وسیع و با خردی که همواره با او یار و همراه است، زمانه خویش را با دقت و عقلی فراگیر و بینش اجتماعی درخور توجه، زیر نظر گرفت. زمینه مناسب را تشخیص داد و روحیه مردمان را شناسایی کرد و آنِ زمانی و لحظه تکرار نشدن تاریخی را دریافت. از خطاهای غیر عمد فرهیختگان و حماسه سرایان پیش از خود پند گرفت و برهه ای خاص از زمان، شاهنامه خود را سرود و در دامان مردم لگدکوب شده از جور روزگار انداخت، تا ملتی را پشتیبانی کند که با چنگ زدن به آن بتواند از عقبه های خطرناک تاریخ، سر، بلند برافرازد و با پیوند دین و دانش از چنگ همه خطرها، جان سالم به در ببرد و سر زنده و پایدار بماند. ملتی که از یک طرف اصالتش پایمال اعراب شده بود و داغ ننگ موالی! را بر پیشانی داشت! و از طرف دیگر، درم خریدگان ورز رود آن ها را در سم اسبان بی هویت خود خاک مال نموده بودند و با خودباختگی به دنبال هویت و اصالت خویش بودند! فردوسی آن لحظه های شگفت تاریخی بی بازگشت زمان خود را به خوبی دریافت. روحیه تفکر خاص ایران و ایرانی را به خوبی شناخت، وضع زمان را هر از جهت تاریخی و فرهنگی پیش چشم گرفت، با نگاهی عمیق و منتقدانه به گذشته و بیان نیک و بد آن و زمینه تاریک و روشن قهرمانان کتابش، طرح آینده ایران و ایرانی را پی ریزی کرد و با خردورزی بسیار و دیدی حکیمانه، رستمی ساخت که قرن ها پشت و پناه ایرانیان شد و کتابی را پی افکند که از باد و باران نیابد گزند. هنر بیان فردوسی، در شاهنامه، زبان پایدار و فراگیر او، دقت نظر در شخصیت های داستان هایش، ستودن خرد و عقل و داد و مهربانی و عدالت و نکوهش هر چه جهل و بی خردی و بی داد و کین و قهر و... سبب شد، که کتاب او کارنامه افتخار ملت ایران و رستم او رستمی سرآمد گردد.

فردوسی با سرودن شاهنامه، آن هویت گم گشته را بیدار کرد و اصالت پایمال شده را با آب حیات بخش زبان فارسی بارور کرد و با ایران و ایرانی هدیه کرد، تا در درازنای تاریخ و تا زبان پارسی زنده است -که زنده باد- هر ایرانی به او و شاهنامه اش می بالد. نامش بلند باد.

پایدار باشید.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "هر ایرانی به فردوسی و شاهنامه می بالد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "هر ایرانی به فردوسی و شاهنامه می بالد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید